، تا این لحظه: 14 سال و 11 ماه و 12 روز سن داره

مبیناجان

مدادرنگي

1390/4/16 13:16
نویسنده : مامانی
502 بازدید
اشتراک گذاری

  سلام به همه ني ني هاي ناز

ديروز عصر بعد از بيدار شدن از خواب همش بهونه مي گرفتم و نق مي زدم يك يك هو ماماني اومد وگفت عسلم چشمات و ببند تا يك چيزي برات بدم ، منم چشمام و بستم  تا اينكه ماماني گفت چشمات و باز كن، واي خداي من دارم خواب مي بينم يك جعبه مدادرنگي 12 رنگي سارا و دارا بود، آخه ماماني تا يكي دو هفته پيش از ترس اينكه خداي نكرده بخورم زمين و مداد بره تو چشمم ، مداد دستم نمي داد.

يكي دو هفته اي هم بود كه چون همش مداد مي خواستم و مي گفتم ماماني نقاشي بده، ماماني يك مداد مشكي بهم مي داد ، منم جاتون خالي همه ديواراي اتاق و خط خطي مي كردم و بعد از خوابيدن من طفلي ماماني همش و پاك مي كرد و فردا روز از نو ، روزي از نو .

ولي حالا ديگه ياد گرفتم كتاب نقاشيم و رنگ آميزي كنم آخه تو مهدكودك با كمك خانم معلم اين كار و انجام مي دم .

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

زهره
16 تیر 90 13:20
نازنینم وبلاگ قشنگی داری.نی نی نازی هم داری به وبلاگ منم سر بزن خوشال می شم


سلام حتماً خوشحال مي شم.
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به مبیناجان می باشد