تولد مبينا
سلام
من مبينا قويدل وحيد روز شنبه ساعت 10 صبح در تاريخ 16/3/1388در بيمارستان اميرالمومنين به دنيا آمدم.
وقتی برای اولین بار پام رو روی این کره خاکی گذاشتم خیلی ترسیده بودم .محکم گریه می کردم . آخه اونجا تو شکم مامانی خیلی جام راحت بود, آب بود , غذا بود هوا بود . وقتی دنیا اومدم اولین کسی رو که دیدم دکتر مامانی بود. مامانی هم خواب بود. بعد من رو گذاشتن رو یک ترازو و وزنم کردند ٣ کیلو و ٦٠ گرم وزن داشتم قدم هم ٤٩ سانتی متر بود بعد یک متخصص نوزاد اومد و من و حسابی معاینه کرد . بعد به من لباس پوشوندن و بعد دو ساعت من و بردن پیش مامانی . من خیلی دختر خوشخوابی بودم اصلاً شیر نمی خوردم و همش تو خواب بودم بعدش یک عالمه آدم اومدن بیمارستان و همه از من عکس می گرفتن و فیلمبردای می کردن هر کی یک چیزی می گفت , منم همش چشام بسته بود و فقط صداشون رو می شنیدم.
خلاصه فکر می کنم با اومدنم خیلی ها رو خوشحال کردم , بیشتر از همه مامانی و بابایی رو.