مبینا در عروسی علی دایی
سلام اینجا من نه ماه و دوازه روزه هستم . اون روز برای اولین بار مامانی من و برده بود یک جای خیلی بزرگ که چراغهای زیادی داشت خیل قشنگ بود . خانمهای زیادی اونجا بودن همگی می زدن و می رقصیدن آخه می گفتن عروسی علی داییه ، من هم تو بغل مامان بزرگم می رقصیدم و هی بشین پا شو می کردم ، زندایی فرانک هم یک لباس سفید پفی پوشیده بود و خیلی خوشگل شده بود .خلاصه اون روز خیلی به من خوش گذشت . ...
نویسنده :
مامانی
11:11