، تا این لحظه: 14 سال و 10 ماه و 28 روز سن داره

مبیناجان

آرايشگاه

سلام ديروز دوشنبه 30/3/90 با ماماني رفتم آرايشگاه ، تو راه تو ماشين خيلي خوابم مي اومد ولي ماماني هي برام شعر مي خوند و با من حرف مي زد تا من نخوابم ، بالاخره خوابم برد ولي وقتي به آرايشگاه رسيديم ماماني من و بيدار كرد . خلاصه رفتيم آرايشگاه و يك نفر قبل از ما تو نوبت بود تا اون موقع من ساكت تو بغل ماماني نشسته بودم ولي به محض اينكه خانم آرايشگر شروع به كوتاه كردن موهام كرد گريه هام شروع شد و همش مي گفتم تموم شد. بالاخره موهام كوتاه شد و من شبيه آقا پسرها شدم. بعد از برگشتن از آرايشگاه مستقيم با ماماني رفتيم حموم تا موها اذيتم نكنه . بعد از حموم ديگه حسابي خسته شده بودم و خوابم مي اومد ، واسعه خاطر همين تا ص...
31 خرداد 1390

روز پدر

 پدرم ، تاج سرم، تو اعتبار مني ، تو تكيه گاه مني ، بدون تو و محبت‌هاي بي پايان تو هيچم. اميدوارم بتوم فرزند خوبي براي شما باشم . بهترين پدر دنيا، روزت مبارك.    ...
28 خرداد 1390

جشن تولد

سلام ديروز جمعه 27 خرداد مراسم جشن تولد من با 11 روز تاخير برگزار شد . اين تاخير هر سال به خاطر امتحانات صبورا و سميرا (دخترخاله هام) اتفاق مي افته. جشن تولد من يك مهموني خانواده گي بود. مامان جون و خاله هام و دايي هام خونه ما ناهار مهمون بودند. عصر هم كه كيك تولد آوردن و من با كمك ماماني شمع ها رو فوت كردم و كادو گرفتم . مامان و بابا يك گردنبند خوشگل برام هديه گرفته بودن. خاله جون هم يك عروسك ناز برام آورده بود كه خيلي دوستش دارم. بقيه هم پول، هديه دادند. دست همگي درد نكنه .        ...
28 خرداد 1390

کلمات و کارهای جدید

سلام یکی از محاسن مهدکودک اینه که نی نی ها تو مهد کلمات و کارهای جدید یادمی گیرند. من هم با اجازه تون یک کلمه رو تازه یاد گرفتم و هی ازش استفاده می‌کنم. هر وقت عصابی می شم کلمه « اَهه » رو استفاده می‌کنم . همچنین تو کلاسمون یک دونه مبینای دیگه است که تقریباً هم سن و سال منه و دائماً انگشت شستش تو دهنشه واسعه خاطر همین من هم با خودم فکر کردم این انگلشت شست حتماً چیز خوشمزه‌ای که اون هی می خوردش، برای همین من هم هی انگشتم رو می مکم تا تو دهنم مزه بده.
21 خرداد 1390

نامه اي به دخترم

                        فرزند دلبندم، سلامي دلپذيرتر از نسيم بهاري و خوشبوتر از گل‌هاي کوهساري و گرمتر از چشمه خورشيد و روشنتر از سپيده‌دمان به تو تقديم مي‌دارم؛ سلامي برخاسته از پرده جان، سلامي پرورده شور و اشتياق. گرامي فرزندم، اي شکوفه آرزو و بهار اميدم، اميد آن دارم که چون باد هميشه تکاپوگر و چون برق، همواره ظلمت‌شکاف و چون مهر، هميشه پرتو‌افشان و چون بدر، هماره شب‌زنده‌دار و چون شباهنگ همه‌شب سحرخيز باشي. اکنون در گوشه اي نشسته و با نگاهی پرامید و دلی لرزان فردایی را می‌...
17 خرداد 1390

سه روز تعطيل

سلام بعد از سه روز تعطيلي بالاخره امروز به مهد كودك رفتم. آخه اين سه روز زياد بهم خوش نگذشت فقط روز جمعه كه با ماماني رفته بوديم خونه ماماجون بهم خوش گذشت و تا عصر تو حياط مامان جون اينا بازي كردم عصر هم كه تو تراس مامان جون اينا بغل بابايي نشسته بودم، از بس خسته بودم همون جوري تو بغل بابايي نشسته خوابم برد. صبح هم كه از خواب بيدار شدم ديدم كه تو خونه خودمون هستم . دور روز بقيه رو هم تو بالكن كوچولوي خونمون كه من بهش حياط مي‌گم بازي كردم و همش به ماماني مي‌گفتم بريم خونه مامان جون .راستي يكشنبه رو هم ماماجون خونه ما بود. راستي امروز روز تولد منه ولي ما بخاطر صبورا و سميرا (دخترخاله‌هام) كه امتحان دارند جشن تولدم رو ...
16 خرداد 1390

تولدت مبارك

  تولدت مبارك بازم شادي و بوسه ، گلاي سرخ و ميخک ميگن کهنه نمي شه تولدت مبارک تو اين روز طلايي تو اومدي به دنيا وجود پاکت اومد تو جمع خلوت ما تو تقويما نوشتيم تو اين ماه و تو اين روز از آسمون فرستاد خدا يه ماه زيبا تولدت عزيزم پراز ستاره بارون پر از باد کنک و شوق ،پر از آينه و شمعدون الهي که هميشه واسه تبريک امروز بيان يه عالم عاشق ،بياد هزار تا مهمون     ...
16 خرداد 1390

دومين تولد

سلام امروز روز تولد منه ، به همه ني ني هايي كه امروز بدنيا اومدن تولدشون رو تبريك مي‌گم .   ...
16 خرداد 1390

اولين جيش

اون روز صبح بعد از بيدار شدن از خواب ماماني برد دستشويي كه بعد از شستن جي جي مو عوض كنه كه من باز هم طبق معمول بعد از دستشويي از دست ماماني فرار كردم تا نتونه پوشاكم رو بپوشونه . يكهو ديدم واي يك آبي داره روي زمين ميرزه ، تعجب كردم گفتم : واي بابايي ببين داره آب مياد، يك دفعه بابايي از جا پريد و ماماني رو صدا كرد و به من گفت تكون نخور جيش كردي رو زمين . آخه من تاحالا به غير از جي جيم جاي ديگه اي جيش نكرده بودم. ببخشيد ماماني ...
11 خرداد 1390
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به مبیناجان می باشد